باشقیرستان اولین جمهوری خودمختار در فدراسیون روسیه می‌باشد، زبان باشقیرها از گروه زبان ترکی " ولگا – اورال" و از خانواده آلتای است. این زبان در عین حال در گروه قبچاق قرار داشته وبه زیرگروه "قبچاق بلغار" تعلق دارد. زبان باشقیر از نظر واژگانی نسبتاً غنی می‌باشد. این زبان دارای ۲ لهجه که یکی در شمال شرقی و غربی و دیگری درجنوب غربی و مرکز مورد استفاده‌ می‌باشد. باشقیرها تا قرن نوزدهم با زبان ترکی تکلم می‌نمودند. در اواخر همین سده آنها زبان تاتاری را قبول نموده، بین سال‌های ۱۹۲۳ الی ۱۹۳۰ از الفبای فارسی-عربی و بین سال‌های ۱۹۳۰ الی ۱۹۳۹ نیز از الفبای لاتین استفاده می‌کردند. در سال ۱۹۴۰ نیز همانند دیگر جمهوری‌های آسیای میانه الفبای سیریلیک جای الفبای لاتین را گرفت. با سقوط قازان و با وجود سیاست‌های روسی کردن و مسیحی نمودن حکومت وقت شوروی، بخشی از مسلمانان حتی به بهای محرومیت از امتیازات روس‌ها، تغییر دین را قبول نکرده و اعتقاد به اسلام را ادامه دادن. بخشی از این مردم که دین خود را تغییر داده بودند نیز در قرن نوزدهم دوباره به اسلام گرویدند. در سال ۱۷۸۸ کاترین دوم در منطقه ایدیل- اورال مجلس اسلامی اورِنبِرگ را تأسیس نمود و مجلس بعدها به «اوفا» منتقل شد. درژانویه ۱۹۱۸ دولت حاکم «ایدیل – اورال» تأسیس شد. در۲۳ مارس ۱۹۱۹، رهبران باشقیر که مجبور به دیدار با دولتمردان شوروی سابق شدند، همانند تاتارها، جمهوری خودمختار باشقیرستان را تأسیس نمودند.


باشقیرستان سرزمینی بسیار زیبا و برخوردار از مواهب طبیعی کهدر شمال آسیای میانه و در نزدیکی رشته کوههای اورال واقع شده است. از نظر موقعیت جغرافیایی نزدیک دشت قبچاق، تقریبا شمال شرقی مسکو و میان وولگا و دریای خزر واقع گشته‌است. اوفا پایتخت این سرزمین که تقریبا یک چهارم جمعیت چهار میلیونی را در خود جای داده است.
گاهی تدبیری خردمندانه در یک زمان می‌تواند یک برگ زرینی در صفحات فرهنگ یک منطقه بوجود آورد. اوفا شهری است بسیار زیبا در کنار رودخانه‌ای بزرگ و احاطه شده در جنگلی پر از درختان سر به فلک کشیده. بارانهای متوالی، خیابانهای عریض، ساختمانهای سفید و مردمانی که با لذت زندگی می‌کنند آنجا را به سرزمینی بسیار دلربا تبدیل کرده است و این همه زیبایی را یک تفکر خلاق و کارآمد توانسته است در یک فستیوال سالیانه عکاسی در شهر زیبای اوفا و در یک گردهمایی با حضور عکاسان زبردست و منتخب از سراسر جهان به ثبت برساند.
هر سال گروهی عکاس منتخب که سال گذشته من نیز توفیق داشتم کنار این گروه سفری بیاد ماندنی را در زندگیم تجربه کنم و اینک که دوباره به این فستیوال دعوت شدم خواستم تا گوشه ای از زیبایی های این منطقه را به همراه چند نمونه عکس به محضر شماتقدیم کنم .
فستیوال با نمایش عکس‌هایی از بهترین عکاسان که در فستیوال سال قبل گرفته شده شروع می‌شود. این فستیوال جهانی با سخنان و لبخندآقای کلیماماتف مدیر فستیوال، آقای یوری از سازمان فضانوردی روسیه، نویسندگان، هنرمندان، عکاسان، فرهیختگان و مردم به همراه پوشش خبری خبرنگاران و پیام رئیس جمهور افتتاح می‌گردد.
بر سینه دیوار گالری، هر عکس حکایت از گوشه‌ای زیبا از اقلیم باشقیرستان دارد که عکاسان حرفه‌ای با زاویه های مختلف خلاقیت خود را از کادر دوربین به ثبت رسانده‌اند.
عکس‌های زیبای هادی نوید عکاس زبر دست ایرانی در این نمایشگاه جلوه‌ی زیبایی از روح هنرمند ایرانی را نمایش میدهد.
برنامه ریزی منظم و دقیق برای سفری هنری جهت شکار لحظه‌هایی که به زعم من خداوند زیبایی را درآن منطقه بار دیگر از زاویه‌ای دیگر برای بشر تعریف می‌کند. و روزهایی که عکاسان در موقعیتی دلخواه به ثبت لحظات می‌پردازند. و نتیجه این برنامه ریزی و هنرمندی عکاسان بی شک آرشیوی بسیار غنی از زیباترین عکسها را برای برنامه ریزان و فستیوال به ارمغان آورده است.
طبیعتی سرسبز و برخوردار از تمام زیبایهای که در ذهن می توان متصور شد. کوههای برافراشته و پر از درختان رعنا، رودهای جاری پرآب، زمین‌های حاصلخیز، دشت‌های وسیع پر از سبزه و گل، برکه های آرام و موج زندگی پرندگان و آبزیان و عکس ابرهای پنبه‌ای درآن، کلبه‌های چوبی زیبا، روستاهایی با خانه‌های چوبین و با طبیعتی کاملا سرسبز و مردمانی آرام و مهربان که همراه و هم‌نوا با طبیعت در آرامشی مثال زدنی در کنار هم نه تنها زندگی، بلکه روزهارا با لذت سپری می‌کنند.
لبخند دلنشین ساکنان هرمنطقه به همراه لباسهای سنتی و زیبا، رنگارنگ و شاد، غذاهای دلپذیر محلی، آداب و رسوم کسانی که با خلق جشنها و رفتارهایی فرهنگ ساز یا فرهنگ پرور، استقبالی بینظیر بود تا هنرمندان عکاس با اطمینان و انگیزه لحظات را شکار کنند.
اسب‌های تربیت شده هر کدام گویی داعیه‌ی بُرد داشتند و گاو و گوسفندانی که در دل طبیعت به چرا مشغول بودند.
از نظر جغرافیایی اوفا نزدیک قطب واقع شده که همین امر باعث می شود از شبهای سپید بی نصیب نباشد. اگر چه به اندازه سن پترزبورگ بچشم نمی‌آید اما در خرداد ماه برخوردار از شبهای کوتاه درحد4 الی5 ساعت و روزهای بلند است.
خاطره‌ای دلپذیر و بیاد ماندنی که می توان این خاطره را به اکثر جاهای این سرزمین تعمیم داد را خدمتتان به همراه عکس بازگو می‌کنم تا گوشه‌ای از عظمت خداوند را در قاب تصویر و با فرصت زبان بیان کرده باشم: پس از یک روز بیاد ماندنی که با برنامه ریزی دقیق فستیوال از چندین روستای زیبا هم از دریچه دوربین و هم از زاویه تحسین این همه زیبایی طبیعی به همراه دوستان عکاس به هتل Zvezdnyy برای استراحت رفتیم.


صبح زود وقتی پرده پنجره اتاقم را کنار زدم. باورنکردنی بود. گویی چشم اندازی از بهشت در مقابل دیدگان من بود. رودخانه ای بود به عرض 1000 متر نورهای طلایی آفتاب بر روی آب موج میزد. قایقی سفید بر روی آن شناور بود، آرامش و سکوت به همراه صدای دلنشین پرندگان، دلنشینی محیط را دو چندان کرده بود. در آنسوی آب جنگلی انبوه با درختانی سر سبز وسر به فلک کشیده که در زیر نور آفتاب و در کنار آب و بازتاب رقصان سایه هایشان در آب تصوری از بهشت را در ذهن تداعی می‌کرد.

زیبایی موج میزد. در اندام پر پیچ و خم رودخانه بزرگ اوفا هتل دقیقا در آغوش یکی از پیچها قرار داشت و آنسوی هتل نیر رودخانه مقابل چشمان ما بود کشتی پیر زیبایی که کاربریش به رستوران یا کافی شاپ تبدیل شده بود در دیگر سوی در ساحل رودخانه و مردمی که برای زندگی کردن به معنای واقعی چند روزی را به این مکان مسافرت کرده بودند. و به قول آن سخن رایج محیط و فضا بقدری زیبا و دلنشین بود که از عمر آدمی حساب نمی شد.

صبح مه آلود روز بعد و زیبایی خیال انگیر نور آفتاب که به سختی از میان مه بر روی آب آرام می افتاد به خیال شبیه‌تربود تا واقعیت.
وجود مساجد زیبا با حضور مسلمانانی که با اعتقاد راسخ در این مساجد گرد هم جمع میشدند. کلیساهای زیبا، بناهای تاریخی، موزه ها و گالری‌های برخوردار از هنرهای متفاوت، زنده نگهداشتن یاد هنرمندان و بزرگان آن دیار و فرهنگ مخصوص آن منطقه همه و همه گوشه‌ای بود از زیبائی‌های که به چشم می‌خورد.

 

طراحی و تولید: گروه زند

Template Design:Dima Group